* نشان دار عـشق *
بلبلی شوریده ام بی بوستان افـتاده ام
بی چمن ، بی یاسمن ، بی ارغـوان افتاده ام
قِیس وش آواره ام با سوز و ساز یاد یار
در پی لیلی خود بی خانمان افـتاده ام
قـایق بشکسته ام در قلب اقیانوس درد
در حصار دام صد موج گران افـتاده ام
صید خونین پیکر صیاد دردم ، ای دریغ
در کمند زلف یک نامهربان افـتاده ام
زردی رخسارم از نا مهربانی های توست
بی تو در گنج زمان از آب ونان افـتاده ام
از غم هجران تو در نو بهار زندگی
چون گلی پژمرده در چنگ خـزان افتاده ام
در بلور اشک من رنگین کمان عـشق توست
در سپهر مهر تو رنگین نشان ا فـتاده ام
سینه پر آه من چون کوهی از باروت عـشق
در خیال نهضت آتشفشان افـتاده ام
قـصه عـشق مرا با قـیس برابر خوانده اند
وه که با دیوانه ها هم داستان ا فـتاده ام
محمل خورشیدم از هفت آسمان های بلور
کهکشان تا کهکشان در بیکران افـتاده ام
واژه واژه شعر ناب روزگارم ، ای دریغ
بیت بیت از دفتر شعر زمان افـتاده ام
« ادلیِ خونین دلم با صد نشان عا شقـی
در دیار بی دلان گر بی نشان افتـاده ام
* قیس = نام مجنون عاشق افسانه ای لیلی *
بلبلی شوریده ام بی بوستان افـتاده ام
بی چمن ، بی یاسمن ، بی ارغـوان افتاده ام
قِیس وش آواره ام با سوز و ساز یاد یار
در پی لیلی خود بی خانمان افـتاده ام
قـایق بشکسته ام در قلب اقیانوس درد
در حصار دام صد موج گران افـتاده ام
صید خونین پیکر صیاد دردم ، ای دریغ
در کمند زلف یک نامهربان افـتاده ام
زردی رخسارم از نا مهربانی های توست
بی تو در گنج زمان از آب ونان افـتاده ام
از غم هجران تو در نو بهار زندگی
چون گلی پژمرده در چنگ خـزان افتاده ام
در بلور اشک من رنگین کمان عـشق توست
در سپهر مهر تو رنگین نشان ا فـتاده ام
سینه پر آه من چون کوهی از باروت عـشق
در خیال نهضت آتشفشان افـتاده ام
قـصه عـشق مرا با قـیس برابر خوانده اند
وه که با دیوانه ها هم داستان ا فـتاده ام
محمل خورشیدم از هفت آسمان های بلور
کهکشان تا کهکشان در بیکران افـتاده ام
واژه واژه شعر ناب روزگارم ، ای دریغ
بیت بیت از دفتر شعر زمان افـتاده ام
« ادلیِ خونین دلم با صد نشان عا شقـی
در دیار بی دلان گر بی نشان افتـاده ام
* قیس = نام مجنون عاشق افسانه ای لیلی *
* میراسماعـیل جباری نژاد
م -ادلی