* کالسکه ران مهتاب *
غـروب زرد پائیزم غـروب فصل عـریا نی
طلوع عصمت خورشید در فصل بهارانی
سیه دود غلیظم رانده از بال فضا پیما
نمای شوکت رنگین کمان در زیر بارانی
کویر داغ و سوزانم ، سکو تی وحشت انگیزم
تو چشم اندازی از گل های رنگین گلستانی
تو در پهنای گلبار و زمرد گون دشتستان
خـرام پر شکوه گـلـه گـله نا ز جـیــر انی
سجودی تو سجود گل به فـرمان نسیم صبح
غـروری تو ، غـرور اوج اوج کوهـسـارانی
نهایت ، ظلمت شامم چو شبهای زمستانی
فـروغ چلچراغـی تو در این شب های ظلمانی
سمند نیلی ماهی در اوج طلمت یلدا
که در پهنای شب کالسکه مهتاب می رانی
تو ای گل سوگل نازی عـروس حجله رویا
زلال چشمه نوری مه و خورشید را مانی
ز طاق شرقـی چشمان نرگس وار مخمورت
در خشد کهکشانی از ستاره ، های مرجانی
بیا با ما دمی بنشین کنار چشمه ا لـفـت
به دامانت به ریزم صد سبـد گل های ریحانی
صدایت می کند « ادلی » نمی آ ئی نمی آئی
سرود مهربانی را نمی خوانی نمی خوانی
* میراسماعـیل جباری نژاد
م - ادلی