خورشید تباران


استقلال ، آزادی ، عـدالت اجتماعی

شعر کلاسیک از . میراسماعیل جباری نژاد ، م - اُدلی
ساکن کانادا - تورنتو ، تولد ، تبریز ، محله خیابان ( کلانتر کوچه ) رانده شده وطن
با مضامین ، 1 - ملی و میهنی، رزمی 2 - عاشقانه و عارفانه 3 - جلوه های طبیعت و خلقت 4- مناسبت ها ی ویژ ه
لطفا برای خواندن اشعار صفحات بعد در پانین صفحه در قسمت مستطیل بنفش روی
older post
کلیک فرمائید و همینطور تا آخر


Classic
poetry - in persian
1 - Heroic verse and Revolution 2 - Beauty of Nature and Creation 3 - Lyric Poetry......
miresmaeil jabarinezhad ( mim - odly)

**CANADA - TORONTO

1 -
Independence
2 - Freedom ( Liberty ) 3 - Social Justice For Iran


Saturday, November 17, 2012

جباری نژاد میراسماعیل ( در سوگ دوشیزه دردانه باغ ) ***


* در سوگ دوشیزه دُردانه باغ *

آمدم باده بنوشم سر ِ میخانه باغ
ناگهان چشم من افتاد به ویرانه باغ

کو گلی ؟ نسترنی، یاسمنی در چمنی
تا ببینی سر ِ گل گردش پروانه باغ

پای هر نارونی ، یاسمنی پر پر شد
آه از این کشته دوشیزه دُردانه باغ

عشقبازی ِ گل و بلبل شیدا همه سوخت
مرده چشمک زن ِ  زن ، نرگس مستانه باغ

شده مخروبه زرد آن همه آبادی سبز
جغد در جغد شده وسعت ویرانه باغ

جغد ها کوخ نشین سر هر کوی و دمن
رفته از کاخ چمن دولت شاهانه باغ

هرج و مرجی شده در گنگره ی زاغ و زغن
غار غاریست در این مجلس بیگانه باغ

چشم ها چشمه خون است به یاس گل یاس
شده مجنون ، لب جو ، بلبل حنانه باغ

شده فانوس به فانوس شقایق خاموش
مانده در ظلمت خود صحن چراغانه باغ

لشکر باد زده حمله به دارائی سبز
کرده خاشاک زمین دولت گلخانه باغ

طعمه ی گرگ خزان شد تن بابونه ناز
وای از این مرگ جگر گوشه یکدانه باغ

نعش بابونه ناز است در آئینه جو
تهی از رایحه شد دختر ریحانه باغ

پای بید سر جو ، مرگ دوصد لیلی گل
برده تا اوج جنون بلبل فرزانه باغ

مژده ای مرغ چمن که از گذر گردش چرخ
نوبهار دگری سر کَشد از خانه باغ

آیه های تر ِ باران ، رسد از ابر کریم
تا دهد جلوه به این بی سر و سامانه باغ

ده زبان ، سوسن گل باز بروید لب جو
تا بگوید سر آب آن همه افسانه باغ

خیز نیلوفر گل از در و دیوار بهار
می شود جلوه گر و زینت کاشانه باغ

جان لبلاب چمن ، گرم بچسبد تن سرو
تا چشد شهد هوس دختر دردانه باغ

دیده ها خیره کند دامن گلدوز دمن
چشمه جاری شود از قعر نهانخانه باغ

نغمه در نغمه شود سمفونی دلکش باد
تا به رقص آورد آلاله ی جانانه باغ

نفس ِ باد به پیچد به تمامیت سبز
سینه ها پر شود از عطر گلستانه باغ

دل «اُدلی » بشود شور طرب خانه عشق
تا سراید غزلی سبز به شکرانه باغ

میراسماعیل جباری نژاد
م - اُدلی
حنانه = بسیار ناله کننده ، نالان
لبلاب = نیلوفر صحرائی
رایحه = بوی خوش = عطر
ریحانه = هر گلی که خوشبو باشد = دسته ریحان
یاس = غم = اندوه
یاس = گل یاس
سوسن = گل ده زبان در ادبیات ما به خاطر شکل گلبرگ ها که مانند زبان است
*****