خورشید تباران


استقلال ، آزادی ، عـدالت اجتماعی

شعر کلاسیک از . میراسماعیل جباری نژاد ، م - اُدلی
ساکن کانادا - تورنتو ، تولد ، تبریز ، محله خیابان ( کلانتر کوچه ) رانده شده وطن
با مضامین ، 1 - ملی و میهنی، رزمی 2 - عاشقانه و عارفانه 3 - جلوه های طبیعت و خلقت 4- مناسبت ها ی ویژ ه
لطفا برای خواندن اشعار صفحات بعد در پانین صفحه در قسمت مستطیل بنفش روی
older post
کلیک فرمائید و همینطور تا آخر


Classic
poetry - in persian
1 - Heroic verse and Revolution 2 - Beauty of Nature and Creation 3 - Lyric Poetry......
miresmaeil jabarinezhad ( mim - odly)

**CANADA - TORONTO

1 -
Independence
2 - Freedom ( Liberty ) 3 - Social Justice For Iran


Thursday, January 30, 2014

میراسماعیل جباری نژاد - سیمرغ های قاف عشق





  سیمرغ های قاف عشق 
 
* آشیانه عـشق *

آغشته به خون نگار سیمرغ
شیطان زده بر تبار سیمرغ

تیر است و کمان به دست ابلیس
صد ها هدف حصار سیمرغ

در اوج وفا نشسته در خون
بال و پر خوش ، نگار سیمرغ

در قاف شرف کشیده بر دار
سردار و یل ِ دیار سیمرغ

از قله قاف عشق خیزد
تا اوج رها هوار سیمرغ

گرد و غم روزگار نا پاک
بر تارک صد هزار ، سیمرغ

بال و پرشان شد ار زمین گیر
بر غم شده گر ، دچار سیمرغ

در قله سبز لانه دارد
آل و نسب و تبار سیمرغ

اندیشه باطل است ، باطل
با چنگ زغن شکار سیمرغ

کی می شکند ز باد هرزه ؟
شهبال و پر و وقار سیمرغ

صد سد دگر اگر نهد باز
دشمن به سر ِ گذار سیمرغ

هر گز نشوند خسته از راه
این لشکر بیشمار سیمرغ

بنگر به صفوف زال در زال
در پیش و پس و کنار سیمرغ

با رستم خون و رخش ایمان
تک تازی نیزه دار سیمرغ

میدان همه رهائی ِ خلق
جولانگه هر سوار سیمرغ

پیروزی خون به تیغ و شمشیر
اندیشه ریشه دار سیمرغ

زیر سُم رخش رستم عشق
مردار عـدوی خوار سیمرغ

صد شعله زند به خرمن خصم
هر مشعل پر شرار سیمرغ

جز عـدل و حق و برابری نیست
بر گوش جهان شعار سیمرغ

آزادی ِ هر اسیر بیداد
داد دل بی قرار سیمرغ

صد باغ پر از شقایق ناز
تصویر خوش بهار سیمرغ

عطر گل عشق خیزد آری
از دامن کوهسار سیمرغ

تمثال خوش شهید حق است
هر لاله کشتزار سیمرغ

بر لاله سرخ و زرد پرپر
اینک شده سوگوار ، سیمرغ

با این همه کوه درد و اندوه
خَم هم نشده وقار سیمرغ

فردای دگر قیام خورشید
زرین بکند منار سیمرغ

روشن شود از سپیده عشق
سر تاسر روزگار سیمرغ

مردار و ذلیل و خوار گردد
این دشمن نا بکار سیمرغ

القصه رسد به مقصد خویش
با توسن عشق ، بار سیمرغ

جان و دل خود فدا کن « آُدلی »
بر این همه جان نثار سیمرغ

میراسماعیل جباری نژاد
م -ا ُدلی

No comments:

Post a Comment